با چشمهایت مرا به رویا ببر

و هر روز

هر ثانیه

هزاران بار مرا غرق رویا کن

زیباترین رویای من وقتی تحقق می یابد

که با دستهای کوچکت نوازشم میکنی و بعد

بوسه ای بر گونه ام مینشانی

ای اعجاز خدا

که در من شکل گرفتی و بعد از قریب دو سال در آغوش من 

حالا برای خودت راه میروی

میخندی

حرف میزنی

محبت میکنی

و می رقصی.....

به راستی که قدرت خدا را

حد و مرزی نیست......

هر شروعی 

آغاز راهیست که در پیش است

انتهای راه از اول جاده پیدا نیست

ولی میتوان انتهای راه را با تلاشمان زیبا بسازیم

یک روز

یک انگیزه

یک تصمیم

و یک اراده مصمم

همینها برای موفقیت کافیست........

باید که رنگ زندگی ام را عوض کنم

تا چشمهای قشنگ تو

رنگ حقیقی خود را نشان دهند

باید که با عبور قاصدک رقصید همچو باد

با موج خنده های تو از رود غم گذشت

ویران کنم بنای درد و شکست را

با باد صبح بخندیم

با افتاب ظهر ، غرق خوشی و شادی و عشق میشویم

شده جایی برسی که حس کنی نباید اینجا باشی

شده جایی تو زندگی حس کنی زندگی حقت رو خورده

شده حس کنی تلاش زیادی کردی

ولی به اون چیزایی که براشون زحمت کشیدی نرسیدی.......!؟!؟!

حرف ثانیه و دقیقه و ساعت نیست

حرف گذشت یک روز و یک سال و ماه نیست

تمام نکته ها فقط در چشمهای توست

سال فقط با یک لبخند تو نو میشود

سال با نگاه دلفریب تو تحویل میشود

تمام عمر من ، در پای نگاه قشنگت کاش بگذرد....

این دومین عید نوروزیه که شما کنار مایی

و در چشمهای قشنگت امید زیستن موج میزنه

پرنسس زیبای من بخند

که لبخندت قشنگترین امید برای زندگیست

بهار در نگاه زیبای تو جان میگیرد

 و سال با تو تحویل می شود...

باید گذشت کرد

باید عبور کرد

اما نباید از خاطر زدود تجربه ها را

پندی نهفته در دل هر تجربه

باید که آدمی بفهمد پند را ز زندگی

وگرنه دوباره باز

در چاهی فرو میروی که پیش از این

طعمش چشیده ای..............

در چشمهای تو شکوه جاودانه تاریخ است

در چشمهای تو شور شیرین نهفته است

باید که با گرفتن دستت عبور کرد

از هرچه روزهای سخت

از هرچه غصه است..........